صدای افغان ، نوش دارو پس از مرگ سهراب



آژانس خبری صدای افغان یا ( آوا ) اولین خبرگزاری خصوصی، یکی از معدود رسانه هایی است که می توان گفت در عرصه ها و حوزه هایی دینی، فرهنگی و فکری فعالیت های خوبی را از خود به نمایش گذاشته است، هر چند که این خبر گزاری مانند دیگر رسانه ها دوران صعود و نزولی نیز داشته است، با تمام این تفاسیر و تعابیر به صورت کل می توان گفت به تناسب وضعیت رسانه های افغانستان دست آوردهای خوبی داشته است. اما این بدان مفهوم نیست که آوا توانسته است تمام قواعد و تئوری های یک خبرگزاری خوب و خصوصی را رعایت کند، چرا که چندی پیش در سایت آوا پرس مطلبی مبنی بر پایان کار هفته نامه ای انصاف که یکی از جراید زیر مجموعه صدای افغان است و از تمام شاخصه های این خبرگزاری برخوردار میباشد به نشر رسید آن هم به دلیل مشکلات مالی، در این اواخر هم اطلاعاتی به دست رسیده است که گویا آقای حسینی مزاری به تمام کارمندان خویش ( صدای افغان ) ابلاغ داشته که پس از این آنها باید به صورت حق الزحمه ی یا همان فری لانس یعنی در ازای مطلب داده شده به سایت پاداش دریافت نمایند، این نیز گواه دیگری است که این خبرگزاری با مشکلات و چالش های گوناگون مالی روبرو گشته است، در این که یک خبرگزاری باید بر بنیاد رسالتش درست فعالیت کند و در راستای اطلاع رسانی و آگاهی دادن از فرصت ها و چالش ها به مردم عمل نماید شکی نیست اما یکی از مقوله هایی که شاید در صدای افغان و خیلی از رسانه ها بدان اصلا توجهی صورت نمیگیرد بحث بازاریابی ( marketing ) است، یعنی همچنان که یک رسانه فعالیت اطلاع رسانی خویش را ادامه می دهد باید از تمام فرصت ها برای خود کفایی و در آمد زایی نیز استفاده نماید، حال این موضوع خود نیازمند بستری برای فراهم آوری قناعت بازار نیز می باشد، به عنوان مثال یکی از این مباحث مطرح بودن سایت در محافل و مراکز خبری است که نیازمند خبر سازی و یا تولید خبر با کمیت و کیفیت بالا میباشد که در این حوزه، سایت خبر رسانی پژواک توانسته است موفق عمل نماید، و هم اکنون نیز به خود کفایی نسبتا خوبی رسیده است، و این بحث تقریبا در تمام آژانس های خبر رسانی بین المللی به اصلی لاینفک تبدیل گشته است، اما صدای افغان متاسفانه از آغازین روزهای کاری اش تنها به در آمد مبتنی بر ایجاد دوره های آموزشی زبان انگلیسی و کامپیوتر در کشور ایران اتکا کرد، چنانچه این در آمد کفاف توسعه کاری این خبر گزاری را در بخش های دیگری مانند هفته نامه انصاف و یا گسترش در حوزه های دیگر را نمیکرد.

اما نکته ی دیگر این است که مطلبی که به اشتباه رایج گشته و شاید هم برخی ها این را قصدا رایج ساخته باشند این است که هر رسانه ای که خواسته باشد درست به وظیفه ی خویش عمل کند نمی تواند خود کفا باشد، اما در حقیقت امر این اندیشه ای نادرست است که برخی ها نیز این را دلیل عدم خود کفایی خویش ذکر میکنند، هنگامی که یک خبرگزاری مانند پژواک که هیچ فعالیت دیگری در هیچ حوزه ی به جز خبر رسانی ندارد می تواند خود کفا و برخا در آمد زا باشد چه دلیل قانع کننده ی وجود دارد که صدای افغان که از امتیاز اولین خبرگزاری بودن نیز برخوردار است نتواند خود کفا باشد، در حالیکه باید تاکنون به مرحله در آمد زایی نیز می رسید، و این یگانه دلیلی است که اکثر رسانه های ارزش گرا را برای تداوم کار با مشکل روبرو می سازد، چنانچه تاریخ معاصر رسانه های افغانستان به ویژه رسانه های چاپی پر است از چنین هفته نامه ها و جرایدی، پس می طلبد که صدای افغان تلاش بیشتری را به خرج دهد تا با استفاده از تئوری های بهتر اطلاع رسانی، مبتنی بر خبر سازی در عرصه های گوناگون در کنار تلاش برای بازاریابی به خود کفایی بیشتر وحتی در امد زایی دست یابد . . .

اگر زمان کافی داشته باشد در غیر آن همان نوش دارو است برای سهراب